گسترش اروپا از سال 1763

ساخت وبلاگ

گسترش جهانی اروپای غربی بین دهه 1760 و 1870 از چندین روش مهم از گسترش و استعمار قرن های قبل متفاوت بود. همراه با ظهور انقلاب صنعتی ، که مورخان اقتصادی به طور کلی در دهه 1760 ردیابی می کنند ، و ادامه گسترش صنعتی شدن در کشورهای امپراتوری ایجاد شده در استراتژی تجارت با جهان استعماری تغییر یافته است. به جای اینکه در درجه اول خریداران محصولات استعماری (و غالباً تحت فشار قرار بگیرند تا کالاهای قابل ملاحظه ای را برای تعادل مبادله ارائه دهند) ، مانند گذشته ، ملل صنعتی به طور فزاینده ای در جستجوی بازارها برای افزایش حجم کالاهای تولید شده خود ، به فروشندگان تبدیل می شوند. علاوه بر این ، با گذشت سالها ، تغییر تصمیم گیری در ترکیب تقاضا برای کالاهای تولید شده در مناطق استعماری رخ داده است. ادویه جات ترشی جات ، شکر و برده ها با پیشبرد صنعتی شدن ، همزمان با افزایش تقاضا برای مواد اولیه برای صنعت (به عنوان مثال ، پنبه ، پشم ، روغن های گیاهی ، جوت ، رنگ آمیزی) و مواد غذایی برای مناطق صنعتی تورم ، نسبتاً کمتری پیدا کرد. چای ، قهوه ، کاکائو ، گوشت ، کره).

این تغییر در الگوهای معاملاتی مستلزم تغییرات طولانی مدت در سیاست و عمل استعماری و همچنین در ماهیت تملک های استعماری است. فوریت برای ایجاد بازارها و فشار مداوم برای مواد و مواد غذایی جدید سرانجام در اقدامات استعماری منعکس شد ، که به دنبال تطبیق مناطق استعماری با اولویت های جدید ملل صنعتی بود. چنین سازگاری شامل اختلال اساسی در سیستم های اجتماعی موجود در مناطق وسیع جهان است. قبل از تأثیر انقلاب صنعتی ، فعالیت های اروپایی در سایر نقاط جهان تا حد زیادی محدود به: (1) اشغال مناطقی بود که فلزات گرانبها ، برده ها و محصولات گرمسیری را در آن تقاضای زیادی تهیه می کردند.(2) ایجاد مستعمرات سفید پوست در سواحل آمریکای شمالی. و (3) راه اندازی پست های تجاری و قلعه ها و استفاده از قدرت نظامی برتر برای دستیابی به بازرگانان اروپایی به همان اندازه تجارت جهانی موجود ، امکان پذیر بود. هرچند که این تغییرات ممکن است در جوامع آفریقا ، آمریکای جنوبی و مزارع منزوی و مستعمرات سفید پوست ، سیستم های اجتماعی در بیشتر زمین های خارج از اروپا تقریباً مشابه قرن ها باقی بمانند (در بعضی از آنهامکان برای هزاره). این جوامع با داشتن جوامع کوچک خودکفا بر اساس کشاورزی معیشت و صنعت خانه ، بازارهای ضعیفی را برای کالاهای تولیدی انبوه که از کارخانه های کشورهای پیشرفته در حال پیشرفت بودند ، فراهم می کردند. سیستم های اجتماعی موجود نیز به اندازه کافی انعطاف پذیر نبودند تا کشاورزی تجاری (و بعداً استخراج معدنی) را برای تأمین نیازهای غذایی و مواد اولیه سازندگان امپراتوری معرفی و به سرعت گسترش دهند.

تطبیق بخش های غیر صنعتی جهان برای تبدیل شدن به کمکی های سودآورتر ملل صنعتی که پذیرفته شده اند ، از جمله موارد دیگر: (1) تعمیرات اساسی اراضی و املاک موجود ، از جمله معرفی املاک خصوصی در زمین که قبلاً وجود نداشت ،و همچنین سلب مالکیت زمین برای استفاده توسط مهاجران سفید پوست یا برای کشاورزی مزارع.(2) ایجاد تأمین نیروی کار برای کشاورزی تجاری و معدن با استفاده از اقدامات مستقیم و اقدامات غیرمستقیم با هدف تولید بدنه ای از کارگران دستمزد.(3) گسترش استفاده از پول و مبادله کالاها با تحمیل پرداخت پول برای مالیات و اجاره زمین و با القاء کاهش صنعت خانه. و (4) جایی که جامعه پیشرو در حال حاضر یک صنعت توسعه یافته ، محدود کردن تولید و صادرات توسط تولید کنندگان بومی داشته است.

تصویر کلاسیک این سیاست آخر در هند یافت می شود. قرن ها هند صادر کننده کالاهای پنبه ای بوده است ، تا حدی که انگلیس برای مدت طولانی وظایف تعرفه ای سفت و سخت را برای محافظت از تولید کنندگان داخلی خود در برابر رقابت هند تحمیل می کرد. با این حال ، تا اواسط قرن نوزدهم ، هند یک چهارم از کل صادرات انگلیس کالاهای قطعه پنبه را دریافت می کرد و بازارهای صادراتی خود را از دست داده بود.

بدیهی است ، چنین تحولات قابل توجهی در صورت عدم وجود تغییرات سیاسی مناسب ، مانند توسعه نخبگان محلی به اندازه کافی تعاونی ، تکنیک های اداری مؤثر و ابزارهای آرامش بخش که به ثبات اجتماعی و محیط های منجر به اجتماعی رادیکال کمک می کند ، بسیار دور از ذهن نیست. تغییراتی که توسط یک قدرت خارجی تحمیل شده است. سازگار با این اهداف ، نصب جدید یا اصلاحات سیستم های قدیمی و قانونی بود که باعث می شود عملکرد یک پول ، تجارت و اقتصاد زمین خصوصی تسهیل شود. تحمیل فرهنگ و زبان قدرت غالب ، پیوند دادن همه اینها به هم پیوسته بود.

در حال تغییر ماهیت روابط بین مراکز امپراتوری و مستعمرات آنها ، تحت تأثیر انقلاب صنعتی در حال آشکار ، در روندهای جدید در تملک های استعماری نیز منعکس شده است. در حالی که در قرن های قبل مستعمرات ، پست های معاملاتی و شهرک ها در اصل بودند ، به جز آمریکای جنوبی ، واقع در امتداد ساحل یا جزایر کوچکتر ، گسترش اواخر قرن 18 و به ویژه قرن نوزدهم با گسترش این کشور مشخص شداستعمار قدرتها یا مهاجران آنها به فضای داخلی قاره ها. چنین پسوندهای قاره ای ، به طور کلی ، یکی از دو شکل یا ترکیبی از این دو را به خود اختصاص داده است: (1) حذف مردمان بومی با کشتن آنها یا مجبور کردن آنها به مناطق خاص محفوظ است ، بنابراین جایی برای شهرک نشینان از غرب اروپایی فراهم می کند کهسپس کشاورزی و صنعت این سرزمین ها را تحت سیستم اجتماعی وارد شده از کشورهای مادر ، یا (2) فتح مردمان بومی و تحول در جوامع موجود خود برای متناسب با نیازهای متغیر ملل قدرتمندتر از نظر نظامی و فنی پیشرفته توسعه داد. بشر

در قلب گسترش گرایی غربی ، اختلاف فزاینده در فن آوری بین کشورهای پیشرو اروپایی و سایر نقاط جهان بود. تفاوت بین سطح فناوری در اروپا و برخی از مناطق در قاره های دیگر به ویژه در اوایل قرن 18th بسیار زیاد نبود. در حقیقت ، برخی از دانش فنی مهم مورد استفاده در اروپا در آن زمان اصالتاً از آسیا بود. با این حال ، در قرن 18th ، و با سرعت شتاب در قرن نوزدهم و بیستم ، شکاف بین کشورهای پیشرفته از نظر فن آوری و مناطق عقب مانده از نظر فناوری با وجود انتشار فناوری مدرن توسط قدرتهای استعماری افزایش می یابد. مهمترین جنبه این نابرابری ، برتری فنی تسلیحات غربی بود ، زیرا این برتری غرب را قادر می سازد تا اراده خود را به جمعیت های استعماری بسیار بزرگتر تحمیل کند. پیشرفت در ارتباطات و حمل و نقل ، به ویژه راه آهن ، همچنین به ابزارهای مهمی برای ادغام حاکمیت خارجی بر سرزمین های گسترده تبدیل شد. و همراه با برتری فنی عظیم و تجربه استعمار ، ابزارهای مهم روانشناختی حاکم بر اقلیت توسط بیگانگان به وجود آمد: نژادپرستی و استکبار از طرف استعمارگران و روحیه ناشی از فرومایگی در بین استعمارگران.

طبیعتاً، شرح فوق و خلاصه رویدادهای تلسکوپ که در طول چندین دهه رخ داده است و وقوع تغییرات از قلمرو به قلمرو و از زمان به زمان متفاوت بوده است، تحت تأثیر شرایط خاص در هر منطقه، با آنچه در فرآیند فتح رخ داده است،با توجه به شرایط زمانی که بهره برداری اقتصادی از دارایی ها مطلوب و امکان پذیر شد و با توجه به ملاحظات سیاسی متفاوت چندین قدرت اشغالگر. علاوه بر این، باید تاکید کرد که سیاست‌ها و شیوه‌های توسعه، اگرچه به دور از تصادف نبود، اما به ندرت نتیجه برنامه‌ریزی بلندمدت و یکپارچه بود. تلاش برای گسترش و همچنین فشارها برای به دست آوردن بیشترین مزیت ممکن از فرصت های به دست آمده، پایدار بود. اما گسترش‌ها در بحبوحه رقابت شدید بین قدرت‌های بزرگی که به توزیع قدرت در خود قاره اروپا و همچنین مالکیت سرزمین‌های ماوراء بحری اهمیت می‌دادند، پدید آمد. بنابراین، مسائل مربوط به قدرت ملی، ثروت ملی و قدرت نظامی با گسترش تجارت و تصاحب سرزمینی در بخش‌های بزرگ‌تری از جهان، بیشتر و بیشتر به صحنه جهانی منتقل شد. در واقع، مستعمرات خود اغلب اهرم‌های قدرت نظامی بودند - منابع تدارکات نظامی و نیروی انسانی نظامی و پایگاه‌های نیروی دریایی و تفنگداران دریایی تجاری. بنابراین، آنچه در ردیابی مسیر مشخص امپراتوری به نظر می رسد، درهم تنیدگی مبارزه برای هژمونی بین قدرت های ملی رقیب، مانور برای برتری قدرت نظامی، و جستجو برای بزرگترین مزیت عملاً قابل دستیابی از منابع جهان است.

فعالیت های استعماری اروپا (1763-حدود 1875)

مراحل تاریخ به ندرت ، اگر همیشه ، در بسته های شسته و رفته قرار می گیرد: ریشه های دوره های جدید تاریخی در دوره های قبلی شروع به شکل می گیرد ، در حالی که بسیاری از جنبه های یک فاز قدیمی تر ادامه می یابد و به شکل گیری جدید کمک می کند. با این وجود ، در اوایل دهه 1760 همگرایی تحولات وجود داشت ، که علی رغم صلاحیت های بسیاری ، مرحله جدیدی از گسترش گرایی اروپا و به ویژه در موفق ترین سازنده امپراتوری ، انگلیس را ترسیم می کند. این نه تنها انقلاب صنعتی در انگلیس است که می تواند در این دوره ردیابی شود بلکه عواقب پیروزی قاطع انگلیس بر فرانسه در جنگ هفت سال و آغاز آنچه که معلوم شد دومین امپراتوری انگلیس است. در نتیجه پیمان پاریس ، فرانسه تقریباً تمام امپراتوری استعماری خود را از دست داد ، در حالی که انگلیس به جز اسپانیا ، بزرگترین قدرت استعماری در جهان شد.

دومین امپراتوری انگلیس

حذف تهدید از قوی ترین قدرت خارجی رقیب ، این مرحله را برای فتح انگلیس از هند و عملیات علیه سرخپوستان آمریکای شمالی برای گسترش شهرک سازی انگلیس در کانادا و مناطق وسترلی قاره آمریکای شمالی فراهم کرد. علاوه بر این ، موقعیت فرماندهی جدید در دریاها فرصتی را برای انگلیس فراهم کرد تا در بازارهای اضافی در آسیا و آفریقا تحقیق کند و سعی کند انحصار تجارت اسپانیا را در آمریکای جنوبی بشکند. در این دوره ، دامنه منافع جهانی انگلیس برای پوشاندن اقیانوس آرام جنوبی ، خاور دور ، اقیانوس اطلس جنوبی و سواحل آفریقا به طرز چشمگیری گسترش یافت.

هدف اولیه این طغیان فعالیت دریایی به اندازه دستیابی به یک شبکه دور از دسترس از پست های معاملاتی و پایگاه های دریایی به اندازه دستیابی به قلمرو گسترده و گسترده نبود. امید بود که دومی به اهداف وابسته به گسترش تجارت خارجی و کنترل مسیرهای حمل و نقل اقیانوس بپردازد. اما در طولانی مدت بسیاری از این پایگاه های اولیه به نظر می رسد که سنگهای قدم به فتوحات سرزمینی آینده هستند. از آنجا که جمعیت بومی همیشه با حماقت های خارجی به وطن خود ، مهربان نبودند ، حتی وقتی خارجی ها خود را به محاصره های کوچک محدود کردند ، نفوذ فضای داخلی اغلب برای تأمین مناطق پایه در برابر حمله ضروری بود.

بهترین بروکر فارکس...
ما را در سایت بهترین بروکر فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داریوش اسدزاده بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 15:45